admire
دربارهی پدرش حرف می زند. می گوید I admire him. طبیعتا معادل اول این است: او را تحسین می کنم. آیا می شود گذاشت "قبولش دارم"؟
دربارهی پدرش حرف می زند. می گوید I admire him. طبیعتا معادل اول این است: او را تحسین می کنم. آیا می شود گذاشت "قبولش دارم"؟
یکی از دوستان خواسته نظر مرا دربارهی نتیجهی بحث Little Bo Beep بداند. اینجا برای تبادل دیدگاه است و سؤالهایی که مطرح میشوند معمولا جواب قطعی ندارند و بسیار به سبک و ذائقهی هر مترجم و مبانی تئوریک مورد پسندش وابستهاند. شخصا با معادلهای س.ن و روزبه موافقترم و آنها را به فضای داستان نزدیک میبینم و به نظرم ایندست معادلها کمتر مخل تمرکز خواننده است. هرچند که قطعا خیلیها [...]
در داستانی که ترجمه میکنم یکی از شخصیتها در توصیف دوستش میگوید دختره ـ که البته بیست و خردهای سالش است ـ شکل little Bo Beep است. She looks like Little Bo Peep. جانم برایتان بگوید که این بو پیپ کوچولو یک دختر چوپان حواسپرت است که گوسفندانش را گم کرده و حالا باید پای لرزشان بنشبند. محض اطلاع، Bo Peep از دو کمله ی bleat که یعنی بعبع و sheep که یعنی گوسفند [...]
در محوطهی پارکینگ بیمارستان قلب رجایی یک تابلو زدهاند که برای کارگاه ترجمه انتخابش کردهام! از ورود کلیهی وسایل نقلیه موتوری به جهت امدادرسانی فوری پزشکی برای درمان بیماران عزیز به این منطقه جدا خودداری فرمایید. + عجیب است که کسی که آن را میخواند پیام را میگیرد - شاید به دلیل آشناییاش با این دست پیامها و سابقهی ذهنیاش- ولی جملهْ بَد، بد خراب است!
He ate from boxes. -- جملههای این دست کارگاهها جملاتی مستقلند که به قبل و بعد خود ربطی ندارند. در مورد کارگاه قبلی پیشنهاد اولیه خود من این است که: هربار این کاناپه را میدید به شدت یاد همسرش میافتاد. -- مترجم داستانهای طنز چخوف از مسکو توضیحاتی درحاشیهی مطلب چند ماه قبل من نوشته. بخوانید.
He associated the sofa deeply with his wife.
The house always maintained an impersonal quality, full of built-in cupboards concealing the traces of our everyday lives.**این impersonal quality را "فاقد جنبه های شخصی" گذاشتن واقعا ستم است!